شادي و مهر

اجتماعی ‘اطلاع رسانی به جوانان شادی آفرین و کار آفرین

  حکایت بهلول و آب انگور

        روزی یکی از دوستان بهلول گفت:ای بهلول! من اگر انگور بخورم،آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم،آیا حرام است؟بهلول گفت:نه!پرسید:پس چگونه است که اگر انگور را درخمره ای بگذاریم وآن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟
بهلول گفت:نگاه کن! من مقداری آب به صورت تو می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت:نه! بهلول گفت: حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت:نه! سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد وگلوله ای گلی ساخت و آن را محکم بر پیشانی مرد زد! مرد فریاد کشید و گفت:سرم شکست! بهلول با تعجب گفت: چرا؟من که کاری نکردم! این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی،اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی!!!!!!!
ایجاد شده در تاریخ:  1390/6/7   ساعت:8:39
نویسنده : حجت الاسلام شورورزی

+نوشته شده در چهار شنبه 6 مهر 1390برچسب:آب انگور ,بهلول,ساعت7:28توسط علی پورباقر | |